ferveney
وقتی که چترت خداست بگذار باران سرنوشت هر چه میخواد ببارد ...
دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ... و آزادمان کن تا اسیر نگردیم ...
نظرات شما عزیزان:
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز...
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود ...
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد ...
آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ...
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم